چهارشنبه 88 دی 2 , ساعت 3:49 عصر
مطمئن باش و برو
ضربهات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت
به من و سادگیام خندیدی
به من و عشقی پاک
که پر از یاد تو بود
و خیالم میگفت تا ابد مال تو بود
تو برو، برو تا راحتتر
تکههای دل خود را آرام سر هم بند زنم
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]